خط دوم پررنگ

تولد 30 سالگی

قرار بود شمع 30 سالگی من و یک سالگی تو با هم خاموش شود, قرار بود تو در اغوش من باشی و باهم با یک دنیا ارزوی زیبا شمع 301 تولدمان را فوت کنیم اما تو پشت پا زدی بر تمام قول و قرارهایمان و به دعوت من برای زمینی شدن "نه" گفتی و خط کشیدی برروی تمام رویاهایی که برای با تو بودن  بافته بودم و حالا شمع 30 سالگی را با حسرت نبودن تو خاموش میکنم و ارام بر زبان می آورم که نازنین مادر کاش همان روز اول که تو را خواستم می آمدی و امروز روز تولد مادر و فرزندی بود و یقینا اگر میشد امروز زیباترین روز خدا بود برای خانواده ی 3 نفری ما, اما افسوس که نشد که نشد که نشد  ...
25 فروردين 1393

دیشب دوباره دیدمت

مریم چقدر زیبا سروده ای" دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود     تو درکنار من بنشینی؟.... محال بود" این روزها عجیب درک میکنم معنا و مفهوم این شعر مریم را ,دیشب دوباره درخواب تو را دیدم که ارام چون فرشته ای زیبا در آغوش من آرمیده بودی.  نازنینم تو که قصدآمدن نداری, در خواب من به دنبال چه میگردی؟ چرا می آیی و آشفتگیهایم را بیشتر میکنی؟ ببین, من دارم تمام تلاشم را میکنم تا آرام کنم این دل بیقرار را, اما تو یهو میپری وسط خوابم و دلبری میکنی برای این دل بیتاب و بیدار که میشوم باید اجازه دهم به باریدن چشمها تا شاید اشکهای داغ روان روی گونه ها اندکی تسلی دهد دردهای دل بیقرار را نکن با دلم این کار را مادر به قربانت, این دل خسته...
24 فروردين 1393

دستی پر از دعا

سلام نازنین مادر, دوباره دلم برای طلب تو به میهمانی خدا آمده, دوباره کوله بار پر از گناهم را بر دوش گرفته ام و با قلبی پر از امید و لبریز از دعای خواستنت به درگاه خدا آمده ام تا العفو العفو بخوانم و تو را از خود خود خدا طلب کنم. آمده ام التماس کنم تا تاوان گناهان زیادم را با نداشتن تو پس ندهم, آمده ام بگویم خدایا من حقیرم, خطاکارم, میدانم خدا, میدانم. تو که بزرگی تو که ارحم الراحمینی مرا اینگونه مجازات نکن, خدایا به سوی درگاه تو دست نیاز دراز کرده ام و امید دارم به لطف و رحمتت, خدای مهربونم میدانم روسیاه تر از آنم که مرا اجابت کنی, خدایا وقت شنیدن صدای عاجزانه ام مرا نبین, بدیهایم را نبین, واسطه هایی را که برای وساطت فرستاده ام آنها را...
17 فروردين 1393

دلگیــــــــــــــرم

نازنینم دلگیرم, دلگیر از بهترین دوستی که حتی به اندازه ی گفتن "خداحافظ من رفتم" هم برایم وقت نداشت. نمیدانم شاید نبودن من هم برگی باشد از تحولات اخیر زندگیش.  او رفت و اینگونه رفتنش بر دل من زخمی به یادگار گذاشت که تا ابد در خاطرم خواهد ماند تا ابد. خداحافظ دوست نازنینم, همدم روزهای تلخ و شیرین زندگیم, هرکجا هستی شاد باش که شاد زیستنت آرزوی همیشگی من است. خداحافظ ای خوب, ای مهربان.... ...
17 فروردين 1393

دلم معجزه میخواهد...

خدایــــــــــــا  دلــــم معجزه میخــواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقــوعش خدایا دوستت دارم.. خدایا شکرت .. میانِ هق هق گریه هـــایِ شوقم گــــم شود ...
16 فروردين 1393

... اما بازم نیومدی

حس از درد نوشتنم نیست فقط آمده ام بگویم که باز هم نیامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدی و این نیامدن خود هزاران حرف گفته و نگفته دارد در دل خویش,واضح و گویا همین یک کلمه به تنهایی به تصویر میکشد تمام درد دل بیقرارم را ...
5 فروردين 1393

کاش نو شود دلم با سال نو

سلام نازنین مادر, نمیدانم چرا این روزا حس نوشتنم نیست؟ دلتنگم, دلتنگتر از تمام روزهای نبودنت  آمده ام بگویم عیدت مبارک گل زیبای مادر, عیدت مبارک فرشته ی آسمانی مادر, عیدت مبارک آمده ام بگویم برایم دعا کن, دعا کن که تمام دلتنگیهایم, غصه هایم,دردهایم تکانده شود با آمدن بهار, دعا  کن دل تنگم رنگ بهاری بگیرد, دعا کن برای صبوریم, برایم از خدا تقاضای صبر کن, صبر, صبر, صبر  این روزها به وسعت تمامی دنیا دلم صبر میخواد و دیگر هیچ..... چقدر دلتنگ بودم لحظه ی تحویل سال کنار سفره ی هفت سینی که حتی رنگین بودنش نتوانست کمرنگ  کند جای خالی تورا. سفره ای چیدم پر از رنگ, پراز گلهای رنگارنگ ولی هیچ کدام از رنگها و زیباییهای ...
2 فروردين 1393
1